دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 14500گزی جنوب بابل. هوای آن معتدل و دارای 280 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کلارود و محصول آن برنج، پنبه، نیشکر، غلات، صیفی و کنف است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 14500گزی جنوب بابل. هوای آن معتدل و دارای 280 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کلارود و محصول آن برنج، پنبه، نیشکر، غلات، صیفی و کنف است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. دارای 141 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. دارای 141 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
سوزنی در دو شعر ذیل این ترکیب را آورده است اما بر معنای آن وقوف نیافتیم: فردات برم به خرفروشان گویم خرکیست نادر و تیر جودانت کنم بنوک برمه در کونت کنم دو دانۀ سیر وانگه دبه چوب ده، بگردن با تو که کند بچوب تقصیر از سوزش کون دوانه گردی زانگونه که در نیابدت تیر. سوزنی. عصایی چون دبه چوبی بکف کرده برآمد خر ز بیماری همی لنگید و می پنداشت رهوارم به خر گفتم تو بی ماری و من بامار اگر خواهی که بیماریت به گردد بخور زین سرخ سر مارم. سوزنی
سوزنی در دو شعر ذیل این ترکیب را آورده است اما بر معنای آن وقوف نیافتیم: فردات برم به خرفروشان گویم خرکیست نادر و تیر جَودانت کنم بنوک برمه در کونت کنم دو دانۀ سیر وانگه دبه چوب ده، بگردن با تو که کند بچوب تقصیر از سوزش کون دوانه گردی زانگونه که در نیابدت تیر. سوزنی. عصایی چون دبه چوبی بکف کرده برآمد خر ز بیماری همی لنگید و می پنداشت رهوارم به خر گفتم تو بی ماری و من بامار اگر خواهی که بیماریت به گردد بخور زین سرخ سر مارم. سوزنی
فنی است از کشتی، و آن عبارت است از کوبیدن پیشانی خود به پیشانی حریف. (فرهنگ فارسی معین) : کلۀ قند به وارفتگی خویش نکوست کله کوب دگران کلۀ مردانۀ اوست. (بنقل فرهنگ فارسی معین)
فنی است از کشتی، و آن عبارت است از کوبیدن پیشانی خود به پیشانی حریف. (فرهنگ فارسی معین) : کلۀ قند به وارفتگی خویش نکوست کله کوب دگران کلۀ مردانۀ اوست. (بنقل فرهنگ فارسی معین)
دهی از دهستان پشتکوه در بخش اردل شهرستان شهرکرد است که در سیزده هزارگزی جنوب اردل و سه هزارگزی راه دوپلان قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و از جنگل بلوط تشکیل یافته و دارای 370 تن سکنه است. آب آن ازچشمه و محصولش غلات و حبوبات و بادام و گردو و انگوراست. شغل اهالی زراعت است و دارای زیارتگاهی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان پشتکوه در بخش اردل شهرستان شهرکرد است که در سیزده هزارگزی جنوب اردل و سه هزارگزی راه دوپلان قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و از جنگل بلوط تشکیل یافته و دارای 370 تن سکنه است. آب آن ازچشمه و محصولش غلات و حبوبات و بادام و گردو و انگوراست. شغل اهالی زراعت است و دارای زیارتگاهی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه. دارای 317 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه. دارای 317 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
همان آلاچیق یا الاچیق است، و اصل کلمه الاچیق همین اله چوب است، چوب به چوق و چیق تصحیف یافته. - امثال: چه زید بپای پیلان اله چوب ترکمانی. رجوع به الاچیق و آلاچیق شود
همان آلاچیق یا الاچیق است، و اصل کلمه الاچیق همین اله چوب است، چوب به چوق و چیق تصحیف یافته. - امثال: چه زید بپای پیلان اله چوب ترکمانی. رجوع به الاچیق و آلاچیق شود